صفـــــــر نامــه

 ادامه منتظرم ..........

 

ســــــلام دوزتان

خوفید؟؟؟؟؟؟؟

می بینم ک چن روز نبودم دوستای تازه ای به جمعمون اضافه شدن

تا باشه از این اضاف شدنا

جاتون خالی خیلی بهمون خوش گذشت

فقط ی اتفاقایی افتاد که بماند و امیدوارم برا هیچ کدومتون پیش نیاد

ما کلا از همون بچگی خوش شانس عالم بودیم هوا وحشتناک تو بعضی جاها گرم بود

ی عالمه اتفاق باحالم افتاد ک جاش نیس بگم یعنی حوصله تایپ کردن ندارم

ولی چنتاش خیلی باحال بود.....

اولیش آشنا شدن خیلی اتفاقایی با ی خانواده خیلی محترم بود

تو خونه معلم کوهرنگ می خواستیم غذا درس کنیم کتـــه

ک باهاشون آشنا شدیم خلاصه گفتن بیاین با ما چون قرار بود 12 نفر باشیم و

آلان 4 نفریم

هیچی دیگه ناهار با اونا خوردیم بعدا ولمون نکردن همه ی جاذبه های دیدنی اون شهرو بهمون نشون

دادن

تا شب با اونا بودیم شبم با اصرار زیاد خودمون از ویلاشون زدیم بیرون

خلاصه با اونا واقعا بهمون خوش گذشت

زیارت حضرت معصومه برا اولین بار هم واقعا عآلی بود

انگاری ی حسی داشت ک تا حالا نداشتم

محشر بود ...

و ی مدرسـه تو یـزد

خوب نبود ولی چنتا سوتی باحال داشت.....

گرفتـــــــــــــــ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

و البته ازمیغان تو همین طبس خودمون

ی عالمه دریاچه واقعا تمیز داش که به خاطر مسائل منکراتی معذورم از گذاشتنش

خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت جاتون خالی.......

انگشتام نفله شد

بعد نوشت ...

یه چیز خیلی باحال دیگه اینکه یه دختر بچه تو طبس گیر داد به مامان من هی میگفت مامان سیمین مامان سیمین ولم نمی کرد خیلی هم باحال میگفت بعد باباش گفت مامان سیمین مامان بزرگشه ....بعد به مامانم میگم مامان مامان بزرگم شدیــــــــــ....